تنهایی بدجور عذابم میده ، نبودِ یه تکیه گاه یه نفر که بتونه بهت کمک کنه سرپا بایستی ینفر که بدون دغدغه حرفاتو بهش بزنی بغض میکنم و ادامه میدم بغض میکنم و فکر میکنم به این محکومیتِ به زندگی ...

[...اما میان من و این بغض بی قرار جای تو‌خالی ..]

از زندگی و از همه چی عقبم از آینده نامعلومم نمیترسم فقط دلم میخاد بدونم تهش که چی؟ته این همه جون کندن چیه؟مُردن؟؟؟

فکرمیکنیم هرچی میگذره بزرگتر میشیم عاقلتر میشیم ی قدم ب خوشبختی نزدیکتر میشیم ولی حقیقت اینه هرچی میگذره شکسته تر میشیم پر از پوچی میشیم ... زجرمیکشم و ادامه میدم این نفس کشیدنآ اسمش زندگی نیست مردن شرف داره به این حال و روز..

+ سه شنبه ۱۳۹۷/۰۴/۱۹| 2:40|زهرآ| |